ماسۀ دیرگدازrefractory sandواژههای مصوب فرهنگستانماسهای مقاوم در برابر حرارت بالا که در ساخت مواد دیرگداز به کار میرود متـ . ماسۀ نسوز
ماسۀ ریگدارpebbly sandواژههای مصوب فرهنگستانرسوبی سختنشده حاوی حداقل 75 درصد ماسه و حداکثر 25 درصد ریگ
ماسۀ طبیعی قالبگیریnaturally bonded moulding sandواژههای مصوب فرهنگستانماسۀ حاوی میزان کافی از مادۀ چسبانندهای (bounding material) که برای قالبگیری مناسب باشد
ماسۀ قالبگیریmoulding sandواژههای مصوب فرهنگستانمخلوط ذرات ماسه و بیش از 5 درصد چسب خاکی (clay) که آب به آن افزوده میشود
ماسۀ دیرگدازrefractory sandواژههای مصوب فرهنگستانماسهای مقاوم در برابر حرارت بالا که در ساخت مواد دیرگداز به کار میرود متـ . ماسۀ نسوز
آخال مکانیکیexogenous inclusionواژههای مصوب فرهنگستانآخالی که با باردهی مواد وارد مذاب میشود، مانند ماسه و مواد نسوز
مصالح ساختمانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نی، آجر، خشت، خشت خام، سنگ، موزاییک، بلوک، بلوک سیمانی، تیرچه بلوک، کاشی، سرامیک سفالگری ملاط، آهک، ساروج، آژند، سنگ، سیمان، بتون، بتونآرمه
مندیللغتنامه دهخدامندیل . [ م ِ / م َ ] (ع اِ) دستار که دست پاک کنند به وی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رومال . (غیاث ) (آنندراج ). پارچه ای که با آن عرق و جز آن را پاک کن
طلقلغتنامه دهخداطلق . [ طَ ] (معرب ، اِ) پنبه ٔ کوهی . || دوائی است که ضماد آن نافع سوختگی است (و مشهور در آن سکون لام ، یا آن غلط است ). معرب تلک . || ابوحاتم گوید: طلق (بکسر