ماسورۀ ضامندارboresafe fuse/ boresafe fuzeواژههای مصوب فرهنگستانماسورهای که ضامن آن مانع انفجار گلوله پیش از خروج از دهانۀ لوله میشود
ماسورۀ خودانهدامیself-destroying fuse, self-detonating fuseواژههای مصوب فرهنگستانماسورهای برای انفجار و انهدام مرمی یا گلوله یا موشک پیش از اصابت به هدف
ماسورهفرهنگ انتشارات معین(رِ) = ماشوره : 1 - لولة باریک . 2 - نی باریک . 3 - آلتی است در چرخ خیاطی که نخ به آن پیچیده می شود. 4 - آلتی است در توپ و تفنگ . ماشوره هم گفته می شود.
بمب تأخیریdelayed action bombواژههای مصوب فرهنگستانبمبی مجهز به ماسورۀ تنظیمشده که خرج را در زمانی معین و بعد از تماس با هدف منفجر میکند
قفلشکنی 1break lockواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن حسگر یا ماسورۀ هدفجو (homing fuze) هدفی را که بر روی آن قفلگذاری شده بوده است، گم میکند
مین مشقیpractice mineواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مین آموزشی که ازلحاظ اندازه و شکل و وزن مشابه مین جنگی است و ماسورۀ آن مقدار کمی مادۀ منفجرۀ کُندشکن یا دودزا دارد
قرقرهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. استوانهای با دو انتهای پهن که به دور آن نخ پیچیده شده باشد.۲. قاب یا ماسورۀ چرخان که برای پیچیدن نخ، طناب، فیلم، نوار یا امثال آنها به کار میرود.۳. چرخ نص