ابوزیانلغتنامه دهخداابوزیان . [ اَ زَی ْ یا ] (اِخ ) محمدبن ابی الفضل ، ملقب به الواثق باﷲ، از احفاد ابوالحسن سلطان مرینی . بیست وسوم از امرای بنومرین . آنگاه که ابن ماسای وزیر، سل
ابوزیانلغتنامه دهخداابوزیان . [ اَ زَی ْ یا ](اِخ ) محمدبن ابی العباس احمدبن ابی سالم . بیست ودوم از سلاطین بنومرین ملقب به المنتصر باﷲ. آنگاه که موسی بن ابی الفضل سلطان مرینی فجاء
ابوزیانلغتنامه دهخداابوزیان . [ اَ زَی ْ یا ] (اِخ ) محمدبن ابی عبدالرحمن مرینی . او ازاحفاد ابوالحسن مرینی و شانزدهمین از امرای بنومرین و ملقب به المتوکل علی اﷲ است . آنگاه که عم
ورزشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، کُشتی، ورزش زورخانهای، آببازی، آبتنی، مهارت بدنی، مهارت پهلوانی، پرش، کُشتی قهرمانی، المپیک، جام جهانی، مسابقه، مبارزه ورزش، نرمش، کشش،