مارثونلغتنامه دهخدامارثون . (معرب ، اِ) به لغت یونانی و بعضی گویند به سریانی رازیانه ٔ بستانی باشد و آنرا «بادیان » هم می گویند. (برهان ) (آنندراج ). معرب از لاتینی «ماری تی موم »
ماردونلغتنامه دهخداماردون . [ رِ ] (اِخ ) قلعه ای است و در حال نصب و جر ماردین گویند. (منتهی الارب ). قلعه ای است در جزیره ٔ ابن عمرو، این کلمه معرب به حروف است رفعش با واو و نصب
مارونیلغتنامه دهخدامارونی . [ رُ ] (اِخ ) شطی که گینه ٔ فرانسه را از سورینام جدا می کند و 680 هزار گز طول دارد. (از لاروس ).
مارکونیلغتنامه دهخدامارکونی . [ ک ُ ] (اِخ ) گوگلیلمو. فیزیکدان و مخترع ایتالیائی (1874-1937 م .) وی در دانشگاه «بولونیا» کسب دانش کرد و بر اثر تحقیق در آثار «هنریخ هرتز» توانست ام
ماراسلغتنامه دهخداماراس . (اِ) و ماراتون . رازیانج بری و بستانی است . (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به «مارثون » شود.