مارانلغتنامه دهخداماران . (اِخ ) دهی از دهستان بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا است که 311 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
مارانلغتنامه دهخداماران . (اِخ ) یا سراب ماران نام رودی است به خره ٔ خزل نهاوند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مئرانلغتنامه دهخدامئران . [م ِءْ ] (ع اِ) (از «ارن ») جای باش وحوش . ج ، مآرین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
ماران دیزلغتنامه دهخداماران دیز. (اِخ ) دهی از دهستان کنار شهر است که در بخش بردسکن شهرستان کاشمر واقع است و 276 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ماران گازلغتنامه دهخداماران گاز. (اِخ ) دهی از دهستان فعله کری است که در بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 660 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ماران دیزلغتنامه دهخداماران دیز. (اِخ ) دهی از دهستان کنار شهر است که در بخش بردسکن شهرستان کاشمر واقع است و 276 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ماران گازلغتنامه دهخداماران گاز. (اِخ ) دهی از دهستان فعله کری است که در بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 660 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
مارانتاMarantaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از مارانتائیان همیشهسبز و کُندرشد با حدود بیست گونه که بومی نواحی گرمسیری مانند آسیای جنوب غربی و غرب هندوستان هستند؛ این گیاهان دارای زمینساقه هستند