مادۀ مُغَذی ناگواردهintact nutrientواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ مغذیای که قبل از مصرف گوارش نشده است
مادۀ مُغَذی پایدارstable nutrientواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ مغذیای که در جریان فراوری و نگهداری کمتر از 15 درصد آن هدر برود متـ . مُغَذی پایدار
مادۀ مُغَذی شاخصindicator nutrientواژههای مصوب فرهنگستانمادهای مغذی که غلظت آن در طی فرایند تولید یک غذا بهعنوان شاخص تغییرات کل مواد مغذی موجود در غذا سنجیده میشود
چگالی مادۀ مغذیnutrient densityواژههای مصوب فرهنگستاننسبتی برای بیان مقدار مادۀ مغذی که بهجای حجم مادۀ غذایی مقدار انرژی آن را مشخص میکند
دریافتسنجی مادۀ مُغَذیnutrient intake analysis, NIAواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن محتوای مواد مغذی ازطریق سنجش میزان دریافت مواد غذایی در یک دورۀ زمانی معین ارزیابی میشود
آهنگلغتنامه دهخداآهنگ . [ هََ ] (اِ) قصد. عزم . عزیمت . عمد. (ادیب نطنزی ). تعمد. نیت . بسیج . تأمیم . استواء. اندیشه .توجه به . برفتن بسوی . حرد. نحو. اراده : خسرو غازی آهنگ ب
سخنلغتنامه دهخداسخن . [ س ُ خ ُ / س ُ خ َ / س َ خ ُ / س َ خ َ ] (اِ) سخون . پهلوی «سخون » «اونوالا 116» و «سخون » (کلمه ، لفظ، عبارت )، از اوستا «سخور» (اعلان ، نقشه و طرح ) (ب
خاملغتنامه دهخداخام . (ص ، اِ) ناپخته . (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 373) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). نپخته . غیرمنضوج . نقیض پخته . (برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری
مادۀ مُغَذی پایدارstable nutrientواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ مغذیای که در جریان فراوری و نگهداری کمتر از 15 درصد آن هدر برود متـ . مُغَذی پایدار
مکمل غذاییfood supplementواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ مغذی خاصی که بیش از میزان طبیعی به یک غذا اضافه میشود متـ . مکمل supplement