مادکان علیالغتنامه دهخدامادکان علیا. [ دَ ن ِ ع ُل ْ ] (اِخ ) از رستاق ساوه و جزستان است . (تاریخ قم ص 116).
مادکان سفلیلغتنامه دهخدامادکان سفلی . [ دَ ن ِ س ُ لا ] (اِخ ) از رستاق ساوه و جزستان است . (تاریخ قم ص 116).
مادیانگویش اصفهانی تکیه ای: mâdiyun طاری: mâdiyun طامه ای: mâdiyun طرقی: mâdiyun کشه ای: mâdiyun نطنزی: mâdiyun
چشمه ماکانلغتنامه دهخداچشمه ماکان . [ چ َ م َ ] (اِخ )نام محلی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکز شهرستان کرمانشاهان که در 40 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 6 هزارگزی سراب فیروزآباد و
شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندان
حبیبلغتنامه دهخداحبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن اوس بن حارث مکنی به ابوتمام . نجاشی (متوفی 450 هَ . ق .) در رجال خود او را یاد کرده گوید: امامی بود و امامان را تا ابوجعفر ثانی که معا
ضیاءالدینلغتنامه دهخداضیاءالدین . [ ئُدْ دی ] (اِخ ) نصراﷲبن محمد جَزَری مکنی به ابوالفتح ، معروف به ابن اثیر. ابن اثیرکنیت سه برادر از دانشمندان ادب و تاریخ و حدیث و جز آن است (رجوع
لیلیلغتنامه دهخدالیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) الاخیلیة بنت عبداﷲبن الرحال بن شداد الاخیلیة یا رحّالة. از شاعرات مولدات عرب صدر اسلام است و او را دیوانی است مشروح . توبةبن الحمیر دلب