مائدةلغتنامه دهخدامائدة. [ ءِ دَ ] (اِخ ) سوره ٔ پنجمین ازقرآن کریم ، مدنیه ، و آن صد و بیست آیت است ، پس از نساء و پیش از انعام . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مائدةلغتنامه دهخدامائدة. [ ءِ دَ ] (ع اِ) (از «م ی د») خوانی که بر وی طعام باشد. ج ، مائدات و موائد. (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوان آراسته . (ترجمان القرآن ). خوان آراسته
معادةلغتنامه دهخدامعادة. [ م ُ عادْ دَ ] (ع مص ) بعد یک سال برانگیخته شدن درد مار گزیده و گویند عادته اللسعة و منه الحدیث : مازالت اکلة خیبر تعادنی یعنی همیشه عود می کند لقمه ٔ خ
مَائِدَةًفرهنگ واژگان قرآنسفره یا طبقی که در آن طعام باشد (هم به خود آن طبق وسفره، مائده گفته ميشود و هم به غذایی که درآن است)
مائدهواژهنامه آزادسفره. طعام. خوردنی سفره - سفره آسمانی سوره مائده در قرآن. نام پنجمین سوره از قرآن کریم است. عربی است و معادل فارسی آن سفره است. دلیل نامگذاری این سوره هم ماجرای
مائدهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. خوان بهطعامآراسته؛ خوان.۲. خوردنی؛ طعام.۳. پنجمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۷۶ آیه؛ العقود؛ مُنقذه.
مَائِدَةًفرهنگ واژگان قرآنسفره یا طبقی که در آن طعام باشد (هم به خود آن طبق وسفره، مائده گفته ميشود و هم به غذایی که درآن است)
مائده آرالغتنامه دهخدامائده آرا. [ ءِ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آرایش دهنده ٔ خوان . آنچه سفره را زینت بخشد : خوان غم را پر طاوس مگس ران بچه کاربند آن مائده آرای بطر بگشائید.خاقانی .
مائده افکنلغتنامه دهخدامائده افکن . [ ءِ دَ / دِ اَ ک َ ] (نف مرکب ) که سفره رابگستراند. که خوان را پهن کند. سفره نه : فقر است پیر مائده افکن که نفس رابر آستان پیر ممکن درآورم . خاقان
مائده سالارلغتنامه دهخدامائده سالار. [ ءِ دَ / دِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) سفره چی را گویند و در هندوستان چاشنی گیر خوانند. (برهان ) (آنندراج ). سفره چی و چاشنی گیر. مائده نه . (ناظم الاط
مائده نهلغتنامه دهخدامائده نه . [ ءِ دَ / دِ ن ِه ْ ] (نف مرکب ) مائده سالار است که سفره چی باشد. (برهان ) (از آنندراج ).مائده افکن . و رجوع به مائده سالار و مائده افکن شود.