مائةلغتنامه دهخدامائة. [ م ِ ءَ ] (ع عدد، ص ، اِ) صد. ده تا ده . (از اقرب الموارد). علامه قزوینی آرد: «مائة» باید نوشت کما فی اللسان و... نه «مایة»... (یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 3
ماءةلغتنامه دهخداماءة. [ ءَ ] (ع اِ) آب . (از منتهی الارب ). مؤنث ماء. (منتهی الارب ، ذیل ماء). رجوع به ماء شود.
ماءةلغتنامه دهخداماءة. [ م ِ ءَ ] (ع عدد، ص ، اِ) (از «م ٔی ») صد و اصل آن «مأی ً» [ م ِ ئَن ْ ] است و «هاء» عوض از «یاء» می باشد و آن اسمی است که به صورت وصف استعمال شود و گوی
رهيبدیکشنری عربی به فارسیمايه هيبت يا حرمت , پر از ترس و بيم , حاکي از ترس , ناشي از بيم , وحشت اور , ترس اور
تَذْکِرَةًفرهنگ واژگان قرآنمايه يادآوري (کلمه تذکره به معناي هر هشداري است که آدمي با ديدن و يا شنيدن آن الگويي ميگيرد که عمل خود را طبق آن انجام دهد )