مائةلغتنامه دهخدامائة. [ م ِ ءَ ] (ع عدد، ص ، اِ) صد. ده تا ده . (از اقرب الموارد). علامه قزوینی آرد: «مائة» باید نوشت کما فی اللسان و... نه «مایة»... (یادداشتهای قزوینی ج 7 ص 32 و 33). به مع
ماه به ماهلغتنامه دهخداماه به ماه . [ ب ِ ] (ق مرکب ) از این ماه به آن ماه . (ناظم الاطباء). هر ماه . همه ماهه . ازاین ماه تا ماه دیگر. || ماه بسیار. (ناظم الاطباء). || مدت مدید. (ناظم الاطباء).
مایه به مایهلغتنامه دهخدامایه به مایه . [ ی َ / ی ِ ب ِ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) رأس المال . فروختن چیزی به بهای خرید و بدون سود. مایه کاری . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). و رجوع به مایه کاری شود.
استخراج مایعـ مایعliquid-liquid extractionواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن اجزای محلول مایع در تماس با مایعی نامحلول جدا میشود
مئاتلغتنامه دهخدامئات . [ م ِ ] (ع عدد، اِ) ج ِ مِائَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). صدها. رجوع به مائة و ماده ٔ بعد شود.
ابوعبدالغتنامه دهخداابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) دونی دینوری . یکی از شیوخ عرفان در اواخر مائه ٔ چهارم و اوائل مائه ٔ پنجم . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 67 شود.
جبریللغتنامه دهخداجبریل . [ ] (اِخ ) ابن الاوانی الاربلی ملقب بشجاع . معاصر ابن خلکان است . وی مغنی و از مردم اربل بوده و در اواخر مائه ٔ ششم و اوایل مائه ٔ هفتم میزیسته است . (تاریخ ابن خلکان ص 109 س 14).
خمسمائةلغتنامه دهخداخمسمائة. [ خ َ س َ م ِ ءَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) پانصد. (یادداشت بخط مؤلف ).