مؤوللغتنامه دهخدامؤول . [ م ُ ءَوْ وِ ] (ع ص ) بازگرداننده . (منتهی الارب ). آنکه بازمی گرداند و بازمی خواند. (ناظم الاطباء). بازگرداننده کسی را به سوی او. (آنندراج ). || آنکه
مؤوللغتنامه دهخدامؤول . [ م ُ ئو ] (ع مص ) مَوْل . (ناظم الاطباء). بامال شدن . (منتهی الارب ، ماده ٔ م ول ). بسیارمال شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ).
مؤولةلغتنامه دهخدامؤولة.[ م ُ ئو ل َ ] (ع مص ) فربه و ستبر گردیدن . (از منتهی الارب ). مآلة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مآلة شود.
مؤولةلغتنامه دهخدامؤولة.[ م ُ ئو ل َ ] (ع مص ) فربه و ستبر گردیدن . (از منتهی الارب ). مآلة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مآلة شود.
مأوللغتنامه دهخدامأول . [ م ُ ءَوْ وِ ] (ع ص ) مؤول . تأویل کننده . شرح کننده : چنین گوید مفسر این کتاب و مأول این خطاب اصغر عباداﷲ جرماً و اکثرهم حرماً. (تاریخ قم ص 2).