لیولغتنامه دهخدالیو. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ویسه ٔ بخش مریوان شهرستان سنندج ،واقع در 18هزارگزی باختر دژ شاهپور از طریق بردرشه و چهارهزارگزی باختر نیگجه . کوهستانی و سردسی
لیولغتنامه دهخدالیو. [ وْ ] (اِ) یکی از نامهای خورشید است . (برهان ). از نامهای نیر اعظم . (جهانگیری ). آفتاب : ای ساقی مه روی درانداز و مرا ده زآن می که زرش مادر و لیوش پدر آم
لیوفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهخورشید؛ آفتاب: ◻︎ ای ساقی مهروی درانداز و مرا ده / زآن می که رزش مادر و لیوش پدر آمد (انوری: لغتنامه: لیو).
لیوانگویش اصفهانی تکیه ای: livân/kâsaɂowxori طاری: livân طامه ای: âbxori طرقی: livân/owxori کشه ای: livân نطنزی: livân
لیوزافرهنگ نامها(تلفظ: livzā) (= لیوزاد) (لیو = (در قدیم) خورشید + زا = زاده) ، زادهی خورشید ؛ (به مجاز) آفتاب چهره و زیبا رو ؛ (در اعلام) نام دختر آدم که با هابیل بوجود آمد و