لینییلغتنامه دهخدالینیی .(اِخ ) نام کمونی از بلژیک (ایالت نامور) دارای 2035 تن سکنه . ناپلئون اول آنجا در 16 ژوئن 1815 م . با سپاه پروسی بلوخر جنگید.
لانییلغتنامه دهخدالانیی . [ لان ْ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در سِن اِ مارن از ولایت «مو» دارای راه آهن و 7642 سکنه .
لینیلغتنامه دهخدالینی . [ ن ْی ْ ] (اِخ ) شارل ژزف پرنس دو. ژنرال بلژیکی در خدمت اتریش ، مولد بروکسل (1735-1814 م .).
لینیاروسلغتنامه دهخدالینیاروس . (معرب ، اِ) به یونانی مرداسنج است . (تحفه ٔحکیم مؤمن ). در فهرست مخزن الادویه لیناماروس آمده است . رجوع به لیناماروس ، لیناماخوس و لیندرخوس شود.
هادرماللغتنامه دهخداهادرمال . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) مؤلف کتاب گیاه شناسی آرد: ماده ای چوبی که لینیین یا هادرمال میگردد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 40).
کاتربرالغتنامه دهخداکاتربرا. (اِخ ) قریه ای از بلژیک (برابان ). در آنجا جنگ مارشال «نی » با انگلیسیان در 16 ژوئن 1815 شب پیش مصاف واترلو صورت گرفت . آلبرماله نویسد: « ... خطا از جا
چوبلغتنامه دهخداچوب . (اِ) ماده پوشیده از پوست ، تشکیل دهنده ٔ درخت اعم از ساقه و ریشه و شاخه ٔ آن . ماده ای سخت که ریشه وساقه و تنه و شاخه ٔ درخت را تشکیل میدهد. (از ناظم الاط
چکسلواکیلغتنامه دهخداچکسلواکی . [ چ ِ ک ُ ل ُ ] (اِخ ) از کشورهای کوهستانی اروپای مرکزی واقع بین آلمان و لهستان و اتریش و مجارستان و روسیه که دارای 128000 هزارگز مربع مساحت و 12 ملی
چوبی شدنلغتنامه دهخداچوبی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از جنس چوب گشتن . || همسان و همانند و همشکل چوب گشتن از رنگ و شکل و غیره . || در نباتات چوبی شدن یکی از تغییرات شیمیائی غشاء گل