لکلک شرقیCiconia boycianaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با پا و گردن طویل که پرهای پروازی سفید و دم بلند و زینتی دارد
لکلک حقیقیCiconia ciconiaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با پاها و گردن طویل و بدن سفید و بالهای سیاه و دم و پاهای قرمز مایل به نارنجی
لکلک سیاهCiconia nigraواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با پا و گردن طویل که رنگ آن سیاه صیقلی و براق و ناحیۀ شکم سفید است
لکلک گردنکُرکیCiconia episcopus microselisواژههای مصوب فرهنگستانزیرگونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان که بالای بدن آن سیاه و بالها و سینه سفید و گردن آن کرکی و سفید است
لکلک منقارزرد مصریMycteria ibisواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با منقار زرد مایل به نارنجی و صورت بدون مو و قرمز و پاهای طویل و نارنجی
لُکُّپُلُکْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی تکه پاره ، قطعه قطعه کردن ، تخریب ، از بین بردن ، منهدم کردن چیزی از روی قصد ، به قطعات کوچک تبدیل کردن
ادریانوسلغتنامه دهخداادریانوس . [ اَ ] (اِخ ) اذریانوس . قیصر روم . ثم ملک بعده [ ای بعد البیوس طرینوس ] ایلیوس ادریانوس قیصر احدی وعشرین سنة و بنی مدینته . (عیون الانباء ج 1 ص 74).
لاذقیهلغتنامه دهخدالاذقیه . [ ذِ قی ی َ ] (اِخ ) شهری است از شام بر کران دریای روم و اندروی مسلمانانند. شهری است با نعمت بسیار و کشت و برز بسیار و خواسته های بسیار. (حدود العالم )
لامعیلغتنامه دهخدالامعی . [ م ِ ] (اِخ ) ابوالحسن بن محمد بن اسماعیل اللامعی الجرجانی الدهستانی از شعرای عهد سلطان ملکشاه سلجوقی و وزیر او نظام الملک طوسی و معاصر برهانی پدر معزّ
اسطرلابلغتنامه دهخدااسطرلاب . [ اُ طُ ] (معرب ، اِ) (از: یونانی ِ اَسْترُن ، ستاره + لامبانِئین ، گرفتن ) اُسترلاب . اُصطرلاب . سُتُرلاب . سُطُرلاب . صُلاّب . آلتی است که برای مشاه
بلادلغتنامه دهخدابلاد. [ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ بَلدة. (منتهی الارب ). ج ِ بَلد و بلدة. (از اقرب الموارد). شهرها. (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء) : از برای ... ترتیب بلاد... انبیا