لژین دنرلغتنامه دهخدالژین دنر. [ ل ِ ی ُ دُ ن ُ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) (نشان ...)، نشانی که در 19 مه سال 1802م . ناپلئون بناپارت برای تشویق خدمتگزاران کشوری و لشکری باب کرد وتا این
لژینلغتنامه دهخدالژین . [ ل ِ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) یک فوج از سربازان رومی . تقسیمی در لشکریان روم . دسته ای از سربازان رومی قریب به ششهزار تن به عهد سزار و در دوران امپراطوری رو
دینارلغتنامه دهخدادینار. (اِ) از کلمه ٔ دِنّار مشتق شده است نون اول را بدل به «یاء» کردند تا بمصدرهائی که بر وزن فعال می آید چون کذاب اشتباه نشود مانند قوله تعالی : و کذبوا بآیات
منشاریلغتنامه دهخدامنشاری . [ م ِ ] (ص نسبی ) اره ای شکل و مانند اره و دندانه دار. (ناظم الاطباء). چون اره .اره ای . (یادداشت مرحوم دهخدا). || درخورِاره . اره کردنی . بریدنی . قاب
کدوادهلغتنامه دهخداکدواده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) (از کد بمعنی کده + واده ) (یادداشت مؤلف ). بنای دیوار عمارت و خانه را گویند. (برهان ). بنای خانه را گویند. (فرهنگ جهانگیری
بالشویسملغتنامه دهخدابالشویسم . [ ش ِ / ش ُ] (روسی ، اِ) ضبط دیگری از بلشویسم . مسلک بالشویک برابر منشویسم . بلشویزم . این نام بر دسته ٔ کوچکی از سوسیالیستهای روسیه اطلاق شود که معت
برودلغتنامه دهخدابرود. [ ب َ ] (ع ص ) خبز برود؛ نان که بر آن آب ریخته باشند. (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || ثوب برود؛ جامه ٔ پرزه دار. (منتهی الارب ) (از ذیل