لَجَنابsupernatant 2واژههای مصوب فرهنگستانمایع جداشده از لجن در حوض تهنشینی یا حوض تغلیظ یا مخزن هضم لجن که بین جامدات تهنشینشده و روماند قرار میگیرد
لنجابلغتنامه دهخدالنجاب . [ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 27هزارگزی شمال خاوری دیزگران و شش هزارگزی خانقاه . کوهستانی ، سردسیر و دارای
فرایند کراسKraus processواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند لجن فعال که در آن لجناب هاضم بیهوازی پس از هوادهی به حوض هوادهی اضافه میشود؛ در این روند قابلیت تهنشینی لجن افزایش مییابد و از نیترات بهعنوان م
لنجابلغتنامه دهخدالنجاب . [ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 27هزارگزی شمال خاوری دیزگران و شش هزارگزی خانقاه . کوهستانی ، سردسیر و دارای
ربیعة الرقیلغتنامه دهخداربیعة الرقی . [ رَ ع َ تُرْ رَق ْ قی ی ] (اِخ ) ربیعةبن ثابت بن لجأبن العیذار اسدی ، مکنی به ابوثابت یا ابوشبانة رقی و ملقب به غاوی . شاعر غزلسرای کور، معاصر م