595 مدخل
لوچک
(ص .) (عا.) دوبین ، احول .
(لُ چِ) (عا.) لب ، لب کوچک .
شتر جلوى کاروان.
غلت زدن در سرازیری
وسیله ای برای خرمن کوبی
لوچ چپ چشم دوبین
لوچ
لوچ دوبین
لوچ شدن چشم در اثر بدحالی