لولیدنلغتنامه دهخدالولیدن . [ دَ ] (مص ) جنبیدن چنانکه کرم در جای خویش . در تداول عامه ، جنبیدن چنانکه کرم خرد دراز سرخ در آب . جنبیدن چنانکه مار حلقه زده بر خود یا کرمهای بسیاری
لولیانلغتنامه دهخدالولیان . [ ] (اِخ ) (لودیان ) نام موضعی به مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 59).
لولفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= لولیدن لول خوردن: (مصدر لازم) [عامیانه] در جای خود جنبیدن و پیچ خوردن؛ لولیدن. لول زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] = لول خوردن