لوحة الالواندیکشنری عربی به فارسیلوحه سوراخ دار بيضي يا مستطيل مخصوص رنگ اميزي نقاشي , جعبه رنگ نقاشي
لوحة المفاتيحدیکشنری عربی به فارسیپيشانه , ميزفرمان , صفحه کليد , رديف مضراب , رديف حروف , گزينگاه , صفحه گزينه
پردهلغتنامه دهخداپرده . [ پ َ دَ / دِ ] (اِ) حجاب . (دهار). غشاء. غِشاوه . خِدر. (دهار) (منتهی الارب ). غطاء. تتق . پوشه . پوشنه . سِتر. سِتاره . اِستاره . سِجاف . سَجف . سِجف .
بغللغتنامه دهخدابغل . [ ب َ غ َ] (اِ) زیر مفصل شانه و بازوی انسان و حیوان : در مرض طاعون گاهی در بغل مریض غده بیرون می آید. (فرهنگ نظام ). بتازی بغل را ابط گویند. (ذخیره ٔ خوار