لواشلغتنامه دهخدالواش . [ ل َ ] (اِ) نان تنک . (جهانگیری ). رُقاق . نان تنک و نرم و نازک . رُقاقه . نان تنک نرم . (برهان ). نان تنک و نرم از گندم . این کلمه در ترکی مستعمل است .
لواش پزیلغتنامه دهخدالواش پزی . [ ل َ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل لواش پز. || (اِ مرکب )جای پختن لواش . دکان که در آن نان لواش پخته شود.
لواش لولغتنامه دهخدالواش لو. [ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه واقع در پنجهزارگزی شمال باختری نقده در مسیر شوسه ٔ اشنویه به نقده . دامنه ، معتدل مالاریائ