لواسانلغتنامه دهخدالواسان . [ ل َ ] (اِخ ) رواسان . دهی از دهستان سردرود بخش اسکو از شهرستان تبریز واقع در شانزده هزارگزی شمال خاوری اسکو در مسیر شوسه ٔ تبریز به مراغه مسیر راه آه
لواسانلغتنامه دهخدالواسان . [ ل َ ] (اِخ ) ناحیتی از توابع ایالت تهران و دارای معدن زغال سنگ ، واقع در شمال رود جاجرود و از شعب این رود نیز مشروب می شود. آب و هوای آن معتدل و آباد
لواسانلغتنامه دهخدالواسان . [ ل َ] (اِخ ) نام قصبه ٔ قدیم ، جزء دهستان حومه ٔ بخش افجه ٔ شهرستان تهران . واقع در 15هزارگزی خاور گلندوئک و 9هزارگزی شمال راه شوسه ٔ تهران به دماوند.
لواساناتلغتنامه دهخدالواسانات . [ ل َ ] (اِخ ) ناحیه ٔ لواسان واقع در شمال تهران . رجوع به لواسان شود.
لواسانیلغتنامه دهخدالواسانی . [ ل َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان قلعه شاهین بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین ، واقع در دوازده هزارگزی جنوب خاوری سرپل ذهاب ، کنار راه فرعی کلاوه . دشت و گرمس
صفای لواسانیلغتنامه دهخداصفای لواسانی . [ ص َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) نام وی میرزا علی محمد و برادر کهتر میرزا محمدجعفر ملقب به حکیم الهی خلف الصدق زبدةالفضلا میرزا حسنعلی است . این سلسله پیوس
لوارانفریورلغتنامه دهخدالوارانفریور. [ اَ ف ِ ی ُ ] (اِخ ) نام دپارتمانی متشکل از قسمتی از برتانی به فرانسه . دارای 3 آرندیسمان و 46 کانتون و 220 کمون و 652079 تن سکنه .
لواشانلغتنامه دهخدالواشان . [ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پائین شهرستان نهاوند، واقع در ده هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ نهاوند به کرمانشاه . دشت و سردسیر. دارای 195 تن سکنه . آب آن از ر
لواساناتلغتنامه دهخدالواسانات . [ ل َ ] (اِخ ) ناحیه ٔ لواسان واقع در شمال تهران . رجوع به لواسان شود.
لواسانیلغتنامه دهخدالواسانی . [ ل َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان قلعه شاهین بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین ، واقع در دوازده هزارگزی جنوب خاوری سرپل ذهاب ، کنار راه فرعی کلاوه . دشت و گرمس
صفای لواسانیلغتنامه دهخداصفای لواسانی . [ ص َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) نام وی میرزا علی محمد و برادر کهتر میرزا محمدجعفر ملقب به حکیم الهی خلف الصدق زبدةالفضلا میرزا حسنعلی است . این سلسله پیوس