لقمةالصباحلغتنامه دهخدالقمةالصباح . [ ل ُ م َ تُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) ناشتاشکن . ناهارشکن . زیرقلیانی . ناشتائی . صبحانه . نهارقلیان . دهان گیره . نهاری . دهن گیره . چاشنی بامداد. له
مفصل لقمهایcondylar joint, condyloid jointواژههای مصوب فرهنگستانمفصلی در سر بیضیشکل یک استخوان که در حفرۀ بیضیشکل استخوان دیگر حرکت میکند
لقمةالصباحلغتنامه دهخدالقمةالصباح . [ ل ُ م َ تُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) ناشتاشکن . ناهارشکن . زیرقلیانی . ناشتائی . صبحانه . نهارقلیان . دهان گیره . نهاری . دهن گیره . چاشنی بامداد. له
نشخوارهcudواژههای مصوب فرهنگستانلقمهای از خوراکی که قبلاً خورده شده است و برای جویدن مجدد به دهان نشخوارکنندگان بازمیگردد
آشوبیدنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= آشفتن: ◻︎ که چندانی که بیش آشوبی این دیگ / نیابی لقمهای بیزهر و بیریگ (عطار۴: ۳۲۱).
لقمه چپگویش تهرانیلقمه چپ کردن، درشت، لقمهای که با کف دست برمیچینند (چپ= کف دست) چپکی زدن= با کف دست ضربه زدن
چلاسفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکسی که از روی پستی و تنگ چشمی هرنوع خوردنی نزد کسی ببیند هوس کند و از پیش هرکسی لقمهای بردارد؛ شکمباره.