لهعلغتنامه دهخدالهع. [ ل َ هََ ] (ع مص ) به هر یک انس گرفتن . || گستاخ شدن . || به تکلف فصیح شدن . || لب پیچیدن در سخن . (منتهی الارب ).
لحالغتنامه دهخدالحا. [ ل ُ ](اِخ ) لُحاء. رجوع به لُحاء (اِخ ) شود : چون گندنا ز روی زمین دشمنان دین سر برزدند از حد چین تا حد لحا.سوزنی .
لهالغتنامه دهخدالها. [ ل َ ] (ع اِ) لهاة. (منتهی الارب ): فان اللها تفتح باللهی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 281).
رحمت اللهعلیهفرهنگ انتشارات معین( ~. لا عَ لَ ) [ ع . رحمة الله علیه ] بخشایش خدای بر او باد (جملة دعایی ).
صلی اللهعلیه و آلهفرهنگ انتشارات معین(صَ لَ لْ لا هُ عَ لَ هِ وَ لِ هِ) [ ع . ] (شب جم .) درود خداوند بر او و خاندانش باد. (پس از نام پیغمبر (ص ) برای احترام بیان می شود).
لبلغتنامه دهخدالب . [ ل َ ](اِ) شفه . (دهار). لحمی که در مدخل دهان واقع است . قسمت خارجی دهان که دندانها را پوشاند. پرده ٔ پیش دهان که دندانها را پوشاند.نام هر یک از دو قسمت گ