لمبرلغتنامه دهخدالمبر. [ ل َ / ل ُ ب ُ ] (اِ) لنْبُر. در اصطلاح بنایان ، فشاری که از حمل زاید بر قوت حامل پدید آید.- لمبر پیدا کردن دیواری ؛ در قسمتی شکست برداشتن بدانسان که قس
لمبرگلغتنامه دهخدالمبرگ . [ ل ِ ب ِ ] (اِخ ) لئوپل . نام آلمانی شهر لودف از گالیسی شرقی بین بوگ و دنیستر. دارای 283700 تن سکنه و امروز ملحق به اوکراین است .
لمبرانلغتنامه دهخدالمبران . [ ل ُ ب َ ] (اِخ ) لنبران . دهی جزء دهستان اوزوم دل بخش ورزقان شهرستان اهر، واقع در بیست هزارگزی باختر ورزقان و شش هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. کوهستان
لمبرزولغتنامه دهخدالمبرزو. [ ل ُ رُ زُ ] (اِخ ) پزشک و کریمینالیست (جرم شناس ) ایتالیائی ، مولد ونیز (1835-1909 م .).