6394 مدخل
حرف نفی؛ نه.
۱. رمز، شگرد، فن، فوتوفن، قلق ۲. چرایی، لما ۳. فلج، لس
knack, trick, method
برکه ی عمیق – ژرف – گود
۱حصار طبیعی پوشیده از شاخه های سبز تمشک ۲تکیه دادن ۳گیاه ...
۱شوخ ۲چرک
تدل , خدعة
براي چه (مخفف "لِما")
دندان پیشین گراز وحشى.
فوت و فن، راه و روش.
فن، روش،قلق
مخفف لمس
گلایدینگ آرک
تخلیه الکتریکی نورانی
طیفسنجی تخلیه تابناک
تخلیه تابان
دمای گذار شیشهای
لم
لِم کار
لم دادن , لميدن , اويختن , لم , تکيه , زبان بيرون , بيرون افتادن
لم يستسلم للظّروف
لم دادن