لقلقةلغتنامه دهخدالقلقة. [ ل َ ل َ ق َ ] (ع اِ) آواز لکلک .(منتهی الارب ). || هر بانگ که به اضطراب وحرکت باشد. (منتهی الارب ). آواز در اضطراب . بانگ به انبوهی . (مهذب الاسماء). س
لغلغةلغتنامه دهخدالغلغة. [ ل َ ل َ غ َ ] (ع مص ) نیک تر کردن اشکنه را. || (اِمص ) شکستگی زبان . یقال : فی کلامه لغلغة؛ ای عجمة و لجلجة. (منتهی الارب ).
لقلقهفرهنگ انتشارات معین(لَ لَ قِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - آواز لک لک . 2 - هر آوازی که توأم با حرکت و اضطراب باشد.
لقلقهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بانگ لکلک.۲. هر بانگ و آوازی که توٲم با حرکت و اضطراب باشد. لقلقهٴ زبان: بیهودهگویی؛ سخن نسنجیده.
لقلقهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. بانگ لکلک.۲. هر بانگ و آوازی که توٲم با حرکت و اضطراب باشد. لقلقهٴ زبان: بیهودهگویی؛ سخن نسنجیده.
spoonerismsدیکشنری انگلیسی به فارسیspoonerisms، اشتباه در تلفظ حروف، لقلقه، تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
spoonerismدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکنریزم، اشتباه در تلفظ حروف، لقلقه، تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
زبان برآوردنلغتنامه دهخدازبان برآوردن . [ زَ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از آن است که حیوان از شدت تشنگی زبان خود را از دهان برمی آورد. (از بهار عجم ) (ارمغان آصفی ) (آنندراج ). لَقلَق
طلاقتلغتنامه دهخداطلاقت . [ طَ ق َ ] (ع مص ) گشادگی زبان . (مهذب الاسماء). ذلاقت . گشاده زبانی . فصاحت . گشاده زبان شدن . (زوزنی ) (منتخب اللغات ). تیزی زبان . زبان آوری . طلاق .