لقفلغتنامه دهخدالقف . [ ل َ ] (اِخ ) آب چند چاه است اعلای فوران نهایت شیرین . (منتهی الارب ). یاقوت گوید: ماء آبار کثیرة عذب لیس علیها مزارع و لا نخل فیها لغلظ موضعها و خشونته
لقفلغتنامه دهخدالقف . [ ل َ ] (ع مص ) لقفان . شتاب و سبک گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). سبک فراگرفتن . فراگرفتن و زود فروواریدن . (تاج المصادر). زود فروواریدن و زود فراگرفتن .(
لقفلغتنامه دهخدالقف . [ ل َ / ل َ ق ِ ] (ع ص ) رجل ٌ ثقف ٌ لقف ٌ؛ مرد چست و سبک زیرک . (منتهی الارب ).
لقفلغتنامه دهخدالقف . [ ل َ ق َ ] (ع مص ) افتادن دیوار. (منتهی الارب ). بیوفتیدن دیوار. (تاج المصادر). بیفتادن دیوار. (زوزنی ). || از زیر فرودریدن حوض به سبب نااستواری بنا. (من
لغفلغتنامه دهخدالغف . [ ل َ ] (ع مص ) فروبردن نان خورش را. || لقمه ساختن نان خورش را. (منتهی الارب ).
لقفانلغتنامه دهخدالقفان . [ ل َ ق َ ] (ع مص ) لقف . شتاب و سبک گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). زود فروواریدن و زود فراگرفتن . (زوزنی ).
لقفانلغتنامه دهخدالقفان . [ ل َ ق َ ] (ع مص ) لقف . شتاب و سبک گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). زود فروواریدن و زود فراگرفتن . (زوزنی ).
القافلغتنامه دهخداالقاف . [ اَ ](ع اِ) ج ِ لَقَف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کناره های چاه و حوض . رجوع به لَقَف شود.
ریهیدهلغتنامه دهخداریهیده .[ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) افتاده و ساقطشده . (ناظم الاطباء). افتاده . (برهان ) (انجمن آرا) (از آنندراج ).- ریهیده شدن ؛ ریخته شدن . (یادداشت مؤلف ). ته
نواریدنلغتنامه دهخدانواریدن . [ ن َ دَ ] (مص ) ناجاویده فروبردن . (جهانگیری )) (رشیدی ) (برهان قاطع) (انجمن آرا). بلع. (جهانگیری ) (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ). بلع کردن . (ناظم
اضاخلغتنامه دهخدااضاخ . [ اُ ] (اِخ ) ابن فقیه اضاخ را در شمار اعمال مدینه آورده است . (از معجم البلدان ). و بقولی اضاخ از اعمال مدینه است و وُضاخ نیز گویند. امروءالقیس در ضمن ا