لعثمةلغتنامه دهخدالعثمة. [ ل َ ث َ م َ ] (ع مص ) درنگ کردن و توقف نمودن . || بازداشتن . بازداشت . || سپسایگی رفتن . پس پس رفتن . || نیک نگریستن . || تأمل کردن . (منتهی الارب ).
لاثملغتنامه دهخدالاثم . [ ث ِ ] (ع ص ) کوبنده و شکننده . || بوسه دهنده . || آنکه دهان بندد. (منتخب اللغات ).
لعثمةلغتنامه دهخدالعثمة. [ ل َ ث َ م َ ] (ع مص ) درنگ کردن و توقف نمودن . || بازداشتن . بازداشت . || سپسایگی رفتن . پس پس رفتن . || نیک نگریستن . || تأمل کردن . (منتهی الارب ).
درنگلغتنامه دهخدادرنگ . [ دِ رَ ] (اِ) تأخیر. (برهان ) (جهانگیری ) (لغت محلی شوشتر، خطی ). دیرکرد. ضد عجله . مقابل شتاب . کسی که به شغلی مشغول باشد و دیرگه به آن کار ماند. (اوب
درنگ کردنلغتنامه دهخدادرنگ کردن . [ دِرَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پائیدن . دیر ماندن . مولیدن . فرغول . (یادداشت مرحوم دهخدا). اهمال کردن . کوتاهی کردن . مسامحه کردن . بر جای ماندن . مباد
لاثملغتنامه دهخدالاثم . [ ث ِ ] (ع ص ) کوبنده و شکننده . || بوسه دهنده . || آنکه دهان بندد. (منتخب اللغات ).