لقشی صامکون شیلغتنامه دهخدالقشی صامکون شی . [ ل ُ ] (معرب ، اِ مرکب ) و قاضی القضاة [ فی الصین ] یقال له لقشی صامکون شی . (اخبار الصین و الهند ص 17 س 9).
grade crossingدیکشنری انگلیسی به فارسیگذر درجه، تقاطع شاهراه، تقاطع راهاهن، تقاطع پیادهروها، تقاطع راهاهن و جاده
gradeدیکشنری انگلیسی به فارسیمقطع تحصیلی، درجه، نمره، رتبه، پایه، درجه بندی، مرحله، طبقه، سانتیگراد، درجه شدت، انحراف از سطح تراز، الگوی لباس، ارزش نسبی سنگ معدنی، درجه مواد معدنی، نمره داد
لقشی صامکون شیلغتنامه دهخدالقشی صامکون شی . [ ل ُ ] (معرب ، اِ مرکب ) و قاضی القضاة [ فی الصین ] یقال له لقشی صامکون شی . (اخبار الصین و الهند ص 17 س 9).