grandدیکشنری انگلیسی به فارسیبزرگ، هزار دلار، عظیم، عالی، مجلل، والا، جدی، مشهور، بسیار عالی با شکوه، با وقار
ذومغفرةلغتنامه دهخداذومغفرة. [ م َ ف ِ رَ ] (ع ص مرکب ) خداوند آمرزش : و ان ّ رَبّک لذو مغفرة للناس علی ظلمهم و ان رَبّک لشدید العقاب . (قرآن 13 / 7). و ترجمه ٔ آن چنین است : بدرست
بطشلغتنامه دهخدابطش . [ ب َ] (ع مص ) حمله کردن و سخت گرفتن بر کسی : بطش به بطشاً. (ناظم الاطباء). حمله کردن بر کسی و سخت گرفتن بر وی یا بطش سخت گرفتن است در هر چیز که باشد. و م
حافظ شیرازیلغتنامه دهخداحافظ شیرازی . [ ف ِ ظِ ] (اِخ ) خواجه شمس الدین محمد. جامع دیوان حافظ که عموماً او را محمد گلندام میدانند بر دیوان حافظ مقدمه ای نوشته و به مناسبت قدمت این سند