لقبلغتنامه دهخدالقب . [ ل َ ق َ ] (ع اِ) نام که دلالت بر مدح یا ذم کند. اسمی معنی مدحی یا ذمی را. آن نام که پس از نام نخستین دهند کسی را و حاوی مدحی یا ذمی باشد.نامی که در آن م
معین التجارلغتنامه دهخدامعین التجار.[ م ُ نُت ْ ت ُج ْ جا ] (ع ص مرکب ) یاری کننده ٔ بازرگانان . لقب یا عنوانی بود که به بازرگانان داده می شد.
حجت الاسلامفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. دلیل و راهنما و پیشوای مسلمانان.۲. لقب یا عنوانی برای روحانیون.
معین العلماءلغتنامه دهخدامعین العلماء. [ م ُ نُل ْ ع ُ ل َ ] (ع ص مرکب ) یاری کننده ٔ دانشمندان . لقب یا عنوانی بود که به علمای دین داده می شد.