لفاف افزاربندیrigging-matواژههای مصوب فرهنگستانگونی یا پارچة ضخیمی که به دور قسمتهایی از وسایل افزاربندی ثابت پیچیده میشود تا مانع از سایش و خوردگی آنها شود
لفافدیکشنری فارسی به انگلیسیcover, covering, envelope, hull, packing, shroud, vesture, wadding, wrapper, wrapping, wraps
لفافلغتنامه دهخدالفاف . [ ل ِ ] (ع اِ) جامه ٔ برونی که بر مرده پیچند. (آنندراج ) (منتخب اللغات ). لفافه . ساروق . || پارچه که گرد چیزی پیچند، چنانکه بسته ٔ پستی را.- لفاف کردن
لفافcover 3, packing 3, wrapping 1, emballage (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانظرف یا پارچه یا کاغذ مقاومی برای بستهبندی مرسولهها و حفاظت از آنها در هنگام جابهجایی
ابوعلیلغتنامه دهخداابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن محمد میکالی . ملقب بسیدالکفاة و معروف بامیر حسنک میکال . آخرین وزیر محمودبن سبکتکین . او بمبادی صبا در ملازمت سلطان محمود بسر
لفافلغتنامه دهخدالفاف . [ ل ِ ] (ع اِ) جامه ٔ برونی که بر مرده پیچند. (آنندراج ) (منتخب اللغات ). لفافه . ساروق . || پارچه که گرد چیزی پیچند، چنانکه بسته ٔ پستی را.- لفاف کردن
لفاف جمعشوshrink wrap/ shrinkwrap/ shrink wraping, shrink filmواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فیلم پلاستیکی مخصوص بستهبندی که چنانچه در درون یک محفظه یا تونل در برابر حرارت قرار گیرد، جمع میشود و تنجش ایجاد شده سبب میشود که مجدداً به ابعاد اولیه