لغزش چرخwheel slipواژههای مصوب فرهنگستانلغزش ناشی از اختلاف میان سرعت انتقالی و سرعت محیطی چرخ که به علت اعمال توان اضافی به چرخ ـ محور صورت میگیرد
لغزشدیکشنری فارسی به انگلیسیblame, coast, erroneous, error, fallacy, gaffe, inaccuracy, inexactitude, lapse, mistake, skid, slide, slip, slippage, stumble
لغزشلغتنامه دهخدالغزش . [ ل َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از لغزیدن . عمل لغزیدن . تغییر محل جسمی بر روی جسم دیگر به نحوی که نغلطد و نچرخد. مزلت . زلل . زلت . عَثرت . هفوة. خطا. زلق .
واپایشگر کششtraction control system, ASRواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای الکترونیکی که در صورت لغزش هریک از چرخهای خودرو توان انتقالی به آن چرخ را کاهش میدهد و در صورت لزوم ترمز آن چرخ را فعال میکند تا لغزش چرخ متوقف شود
سامانۀ پادسُرشantiskid system, antiskid device, antiskid unitواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ واپایش ترمز هواپیما که در هنگام قفل شدن یا لغزش چرخها فشار هیدرولیکی (hydraulic) وارده را کاهش میدهد
چسبشـ لغزشstick-slipواژههای مصوب فرهنگستانچرخۀ گسلش دورهای یا شبهدورهای با دورۀ ایستایی و بارگذاری کشسانِ نسبتاً طولانی که در پی آن لغزش گسلی سریعی رخ میدهد متـ . لغزش ناپایدار unstable sliding
سیاهریلblack railواژههای مصوب فرهنگستانریلی که نشستن شبنم بر روی تاج آن باعث لغزش و سر خوردن و درجا چرخیدن چرخ قطار میشود
زلتلغتنامه دهخدازلت . [ زَل ْ ل َ ] (ع اِ) لغزش و لغزیدن ... که عبارت است از کار ناپسندیده و این لفظ را به طریق ادب استعمال کنند، چنانکه زلت انبیاء(ع ). (از غیاث اللغات ). پالغ