بوغلغتنامه دهخدابوغ . [ ب َ ] (ع مص ) غلبه کردن خون بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). غلبه کردن کسی را. (از اقرب الموارد). و یقال : انک لعالم لاتباغ ؛ یعنی
صاحب زادهلغتنامه دهخداصاحب زاده . [ ح ِ دَ ] (اِخ ) شیخ اسعدافندی از بزرگان طریقت نقشبندیه . او راست : بیان هام لعالم الاسلام چ 1333 هَ . ق . (معجم المطبوعات ).
تعویضلغتنامه دهخداتعویض . [ ت َع ْ ] (ع مص ) عوض دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عوض کردن . (آنندراج ). بدل دادن . (از اقرب الموارد
يَسْتَنبِطُونَهُفرهنگ واژگان قرآندر طلب مشخص کردن درستى و نادرستى آن هستند - آن را تشخیص می دهند - آن را استنباط می کنند (کلمه استنباط به معناي استخراج نظريه و رأي از حال ابهام به مرحله تميز و
اروملغتنامه دهخدااروم . [ اَ / اُ ] (اِخ ) کوهی است بنی سُلیم را. مُضرس بن ربعی الاسدی گوید:قفا تعرفا بین الدحائل و البترمنازل کالخیلان أو کتب ِ السطرِعَفتها السّمی ّ المدجِنات