لعبت پرستلغتنامه دهخدالعبت پرست . [ ل ُب َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) آنکه لعبت پرستد : دگر ره چرخ لعبت باز دستی به بازی برد با لعبت پرستی .نظامی .
لعبتلغتنامه دهخدالعبت . [ ل ُ ب َ ] (ع اِ) صورت فارسی لعبة عربی . رجوع به لعبة در تمام معانی و شواهد شود.
لعبت بازلغتنامه دهخدالعبت باز. [ ل ُ ب َ ] (نف مرکب ) عروسک باز. بازیگر. عامل خیمه شب بازی . صاحب آنندراج گوید: مرادف شب باز عموماً و بعضی گویند به گیتی های (؟) که امردان را به شکل
موضوعات پرستشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب پرستش، خدا، خدایان، خدایانیونان باستان، بت، صنم، لعبت، الهه، الاهه، ایزدبانو، ربالنوع، نیمخدا توتم، طلسم طاغوت، نمرود، فرعون
گورپرستلغتنامه دهخداگورپرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) که گور را پرستد و ستایش کند. علاقه مند به گور (قبر) : از هفتادواَند فرقه ٔ اسلام مذهبی واهیتر و مقالتی رکیک تر از مذهب رافضی نیس
چرالغتنامه دهخداچرا. [ چ ِ ] (ادات استفهام ) بمعنی از برای چه . (برهان ) (انجمن آرا). بمعنی برای چه ، زیرا که این لفظ مرکبست از کلمه ٔ «چه » که برای استفهام است و از لفظ «را» ک