لزهالغتنامه دهخدالزها. [ ل َ ] (اِخ ) قومی عیسوی ساکن قفقاز به عهد خسرو انوشیروان . (ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص 262 و 265). شاید مراد قوم لزگی و لکزی باشد.
لِزَاماًفرهنگ واژگان قرآنلازم - ملازم - قرین و همراه (کلمه لزاما به معناي ملازمه باشد ، چون هر دو ، مصدر باب مفاعله ، يعني لازم - يلازم است عبارت "قُلْ مَا يَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّي لَوْلَ
لاهارپلغتنامه دهخدالاهارپ . (اِخ ) (فردریک سزار دو...) سیاستمدار سویسی . معلم و مؤدب الکساندر اول امپراطور روس . مولد رُل (1754-1838م .).