لرگفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهاز درختان جنگلی که در جنگلهای شمال ایران میروید و بهعنوان درخت زینتی هم کاشته میشود.
لرگلغتنامه دهخدالرگ . [ ل َ ] (اِ) در تداول مردم فردوس به کاسه ٔ گلی بطور مطلق گویند ولی در گناباد خراسان لرگ به کاسه ٔگلی کثیفی که نزد سگ یا مرغ میگذارند اطلاق میشود.
لنگ خاکیلغتنامه دهخدالنگ خاکی . [ ل ِ ] (اِ مرکب ) حریف را به خاک انداخته پا بر پشتش زدن . (غیاث ) : همچو نقش قدمش خوش بنوازی چالاک لنگ خاکی که دگر غیر نخیزد از خاک .میرنجات (از آنن
شوهانواژهنامه آزادشوهان یکی از ایلهای لُر پشتکوه است که در چالب و چنگوله و نیز مهران، ایلام و ملکشاهی زندگی می کنند. زبان آنها لُری شوهانی است که یکی از گویشهای لُری فیلی یا لُرس
چال گودونلغتنامه دهخداچال گودون . [ گ ُ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان که در 3 هزارگزی جنوب باختر لنده (مرکز دهستان ) و 69 هزارگزی شمال راه شو
چال میرحسینلغتنامه دهخداچال میرحسین . [ ل ِ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد که در 5 هزارگزی شمال خاور ماسورکنار و خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیم