لرزش رینگ پیستونpiston ring flutterواژههای مصوب فرهنگستانلرزیدن رینگ پیستون که عموماً در سرعت بالا اتفاق میافتد و ممکن است به شکستن رینگ منجر شود متـ . لرزش حلقۀ پیستون
لرزشدیکشنری فارسی به انگلیسیjar, quake, quaver, quiver, rock, shake, shudder, thrill, tremble, trepidation, vibration, waver, wobble
لرزشلغتنامه دهخدالرزش . [ ل َ زِ ] (اِمص ) اسم مصدر از لرزیدن (این قلیل الاستعمال است ). لزر. لرزه . لرزیدن . رعدة. اِرتعاد. رجفة . اهتزاز. ارتعاش : ز باریدن برف و باران و سیل ب
طاق بستانلغتنامه دهخداطاق بستان . [ ق ِ ب ُ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سنندج و کرمانشاهان بین گاوبنده و کرمانشاهان ، در 143000 گزی سنندج و 7500 گزی کرمانشاهان . در این محل قریب به سی
شیرلغتنامه دهخداشیر. (اِ) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ژی
رینگ تراکم پلهایdykes ring, dykes piston ringواژههای مصوب فرهنگستانرینگ تراکمی که برای درزبندی بهتر و جلوگیری از لرزش آن مقطعش آن را پلهای میسازند متـ . حلقۀ تراکم پلهای
اسم مصدرلغتنامه دهخدااسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فع