26 فرهنگ

3041 مدخل


لرد

lard

۱. صحرا؛ بیابان.
۲. میدان.
۳. میدان اسب‌دوانی.

۱. تهمانده، تهنشست، درد، رسوب
۲. مسطح، هموار ≠ صاف

deposit, dregs, lees, lord, seignior