لدغةلغتنامه دهخدالدغة. [ ل َ غ َ ] (ع مص ) لسعة. نهشة. نیش زدن مار و کژدم .(غیاث ). گزیدن : و بدانکه هرجا گل است خاراست ... و آنجا که در شاهوار است نهنگ مردم خوار است و لذت عیش
لثغةدیکشنری عربی به فارسینوک زباني صحبت کردن , شل وسرزباني تلفظ کردن , شلي زبان , گچ , خمير مخصوص اندود ديوار و سقف , ديوار را با گچ و ساروج اندود کردن , گچ زدن , گچ ماليدن , ضماد انداخ
لغة عاميةدیکشنری عربی به فارسیبزبان عاميانه , واژه عاميانه وغير ادبي , بزبان يا لهجه مخصوص , اصطلا ح عاميانه