لخلخانیهلغتنامه دهخدالخلخانیه . [ ل َ ل َ نی ی َ ] (ع اِمص ) منسوباً، گنگلاجکی و پیچیدگی و درهم آمیختگی در گفتار. (منتهی الارب ).
لخلخانیلغتنامه دهخدالخلخانی . [ ل َ ل َ نی ی ] (ع ص ) منسوباً، مرد غیرفصیح . (منتهی الارب ). بسته زبان یعنی آنکه فصیح نبود. (مهذب الاسماء). من لایفصح .
لخلخانیهلغتنامه دهخدالخلخانیه . [ ل َ ل َ نی ی َ ] (ع اِمص ) منسوباً، گنگلاجکی و پیچیدگی و درهم آمیختگی در گفتار. (منتهی الارب ).
لخلخانیلغتنامه دهخدالخلخانی . [ ل َ ل َ نی ی ] (ع ص ) منسوباً، مرد غیرفصیح . (منتهی الارب ). بسته زبان یعنی آنکه فصیح نبود. (مهذب الاسماء). من لایفصح .
پیچیدگیلغتنامه دهخداپیچیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی پیچیده . التواء. عطف . گشتگی . گردش . تاب . خمیدگی . قبیل ؛ بسوی نرانگشت بودن پیچیدگی سر کفش . (منتهی الارب ). لواءا