goreدیکشنری انگلیسی به فارسیگور، خون، تکه سه گوش، خون بستهو لخته شده، زمین سه گوش، شاخ زدن، سه گوش بریدن، با شاخ زخمی کردن، سوراخ کردن
goresدیکشنری انگلیسی به فارسیگل ها، خون، تکه سه گوش، خون بستهو لخته شده، زمین سه گوش، شاخ زدن، سه گوش بریدن، با شاخ زخمی کردن، سوراخ کردن
تمططلغتنامه دهخداتمطط. [ ت َ م َطْ طُ ] (ع مص ) دراز و کشیده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تمدد. (زوزنی ). تمدد و تلزج . یقال له : دبس یتمطط، ای یتمدد لخثورته
ذئاب الغضیلغتنامه دهخداذئاب الغضی . [ ذَ / ذِ بُل ْ غ َ ضا ] (ع اِ مرکب ) در تاج العروس آمده است : و ذؤبان العرب لصوصهم و صعالیکهم و شطارهم الذین یتلصصون و یتصعلکون لأنهم کالذئاب و