دبابهلغتنامه دهخدادبابه . [ ] (اِخ ) میخائیل از مردم دمشق و نزیل بیروت و از دانشمندان زمان خود بود. او راست «التقویم العالم لخمسة آلاف عام » که در مطبعه ٔ الهلال به سال 1892 م .
لابللغتنامه دهخدالابل . [ ب َ ] (ع ق مرکب ) (از: لا + بل ) گاه قبل بل ، لا زیاده کنند و این «لا» بعد ایجاب برای تأکید اضراب است : وجهک البدر لابل ِ الشمس لولم یقض للشمس کسفة و
اصیل الدینلغتنامه دهخدااصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) حسن . لقب پسر خواجه نصیرالدین طوسی معاصر اولجایتو (که در سال 703 هَ . ق . بتخت سلطنت نشست ) بود. و اولجایتو در حدود 706 که از
حجبلغتنامه دهخداحجب . [ ح َ ] (ع مص ) بازداشتن . (زوزنی ) (تاج المصادربیهقی ) (دهار). منع. حجاب . حجابت . در پرده کردن . پوشیدن : حجب این خورشید هم نور رب است بی نصیب از وی خفا
شفالغتنامه دهخداشفا. [ ش َ] (ع اِ) بقیه ٔ هلاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آخر عمر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || کرانه ٔ هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کران . (تر