لختیلغتنامه دهخدالختی . [ ل َ ] (ق ) (از: لخت + «ی » نکره ) یک لخت . مقداری . اندازه ای . قدری . کمی . پاره ای . بخشی . بعضی . جزئی . قطعه ای . اندکی . مبلغی : با خردمند بی وفا
لختیلغتنامه دهخدالختی . [ ل ُ ] (حامص ) چگونگی لخت . عوری . برهنگی . عریانی . || لوتی . || (ص نسبی ) لخت . برهنه و بی چیز: خیابان لختی .
لختی پختیلغتنامه دهخدالختی پختی . [ ل ُ پ ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) از اتباع است : چند نفر لختی پختی ؛ چند تن برهنه و ناچیز.
لَختی شهوانیerotic inertiaواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت یا نشانگان کممیلی که در آن فرد از بروز برانگیختگی جنسی و حفظ فعالیتهای آن در شرایط عادی ناتوان است