لجبازدیکشنری فارسی به انگلیسیcross-grained, mulish, obdurate, obstinate, ornery, perverse, pigheaded, stiff-necked, stubborn, wrongheaded
لج بازلغتنامه دهخدالج باز. [ ل َ ] (نف مرکب ) لجوج . ستهنده . ستیهنده در رای خود. مستبد به رأی . یک دنده . یک پهلو. عنود. ستیزه کار. خیره .