لجونلغتنامه دهخدالجون . [ ل ُ ] (ع مص ) سرکش گردیدن ناقه . لَجان . || گران رفتن ناقه . (منتهی الارب ). گران رو شدن شتر. (تاج المصادر).
قاسم آبادلغتنامه دهخداقاسم آباد. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. در 22هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز. در کنار راه مالرو قشلاق لجان به دهله و در جلگه
لجونلغتنامه دهخدالجون . [ ل َج ْ جو ] (اِخ )نام موضعی به راه مکه از جانب شام نزدیک تیماء. راعی در گفته ٔ خویش آن را لجان خوانده است : فقلت والحرّة الرّجلاء دونهم و بطن لجّان امّ
داودلغتنامه دهخداداود. [ وو ] (اِخ ) ابن العباس نوشاری بلخی (امیر) به گفته سمعانی در الانساب و هم در اللباب فی تهذیب الانساب ذیل کلمه ٔ نوشاری ، نوشارنسبت است به قریه ای از قراء