لثلغتنامه دهخدالث . [ ل َث ث ] (ع مص ) ستهیدن . || مقیم بودن بجایی . || پیوسته باریدن باران . || نم رسیدن درخت را. (منتهی الارب ).
لثلغتنامه دهخدالث . [ ل َث ث ] (ع مص ) ستهیدن . || مقیم بودن بجایی . || پیوسته باریدن باران . || نم رسیدن درخت را. (منتهی الارب ).
جبل الثلجلغتنامه دهخداجبل الثلج . [ ج َ ب َ لُث ْ ث َ ] (اِخ ) نام کوهی است بقرب دمشق که آن را جبل السنبر نیز گویند. (از نخبة الدهر دمشقی ص 201). صاحب مرآةالخیال آرد: جبل ثلج در هر م