لبدسلغتنامه دهخدالبدس . [ ل ِ ب ِ دُ ] (اِخ ) شهری در آسیای صغیر در ساحل بحر الجزائر و شمال غربی شهر قدیم «کولوفون » نزدیک قصبه ٔ صیغاجق که بخطه ٔ قدیم یونیه ملحق بود. لیسیماخوس
لثدلغتنامه دهخدالثد. [ ل َ ] (ع مص ) فراهم آوردن . بریکدیگر کردن ثرید را. || برابر گردانیدن . || بر هم نهادن متاع را. (منتهی الارب ).
لثدةلغتنامه دهخدالثدة. [ ل ِ دَ ] (ع اِ) گروه مقیم بجایی که از آنجای نروند و کوچ نکنند. (منتهی الارب ). آن گروه که جایی مقام کنند. (مهذب الاسماء).
لبدسلغتنامه دهخدالبدس . [ ل ِ ب ِ دُ ] (اِخ ) شهری در آسیای صغیر در ساحل بحر الجزائر و شمال غربی شهر قدیم «کولوفون » نزدیک قصبه ٔ صیغاجق که بخطه ٔ قدیم یونیه ملحق بود. لیسیماخوس
لثدلغتنامه دهخدالثد. [ ل َ ] (ع مص ) فراهم آوردن . بریکدیگر کردن ثرید را. || برابر گردانیدن . || بر هم نهادن متاع را. (منتهی الارب ).
لثدةلغتنامه دهخدالثدة. [ ل ِ دَ ] (ع اِ) گروه مقیم بجایی که از آنجای نروند و کوچ نکنند. (منتهی الارب ). آن گروه که جایی مقام کنند. (مهذب الاسماء).