لببلغتنامه دهخدالبب . [ ل َ ب َ ] (ع اِ) سر سینه . (منتهی الارب ). لبة. بر. (مهذب الاسماء). منحر. || حمایل جای از سینه . (منتهی الارب ). موضع که بند بر آن نهند. (منتخب اللغات )
لببفرهنگ انتشارات معین(لَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سرسینه . 2 - دوال زیر شکم اسب که یک سرش به سینه بسته باشد و سر دیگرش به تنگ ؛ بربند.
لببلغتنامه دهخدالبب . [ ل َ ب َ ] (ع اِ) سر سینه . (منتهی الارب ). لبة. بر. (مهذب الاسماء). منحر. || حمایل جای از سینه . (منتهی الارب ). موضع که بند بر آن نهند. (منتخب اللغات )
فروبندلغتنامه دهخدافروبند. [ ف ُ ب َ ] (اِ مرکب ) لبب . (یادداشت بخط مؤلف ). و آن سینه بند پالان ستور باشد. (ناظم الاطباء ذیل لغت لبب ). رجوع به لبب شود.
آخر کتل ناسخندلغتنامه دهخداآخر کتل ناسخند. [ خ ِ ک ُ ت َ ل ِ خ َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه لارببستک میان برکه یوزه و انوه در 449هزارگزی شیراز.