لغتنامه دهخدا
لبق . [ ل َ ب ِ ] (ع ص ) مرد زیرک . مرد ماهر در کار. (منتهی الارب ). حاذق . || مرد چرب سخن . (منتهی الارب ). مرد هشیار چرب زبان چابک . (دهار) (مهذب الاسماء). چرب زبان و زیرک . (حاشیه ٔ مثنوی ) : از خدا امید دارم من لبق (؟)که رساندحق را با مستحق