لایزالیلغتنامه دهخدالایزالی . [ ی َ ] (ص نسبی ) سرمدی . دائمی . ابدی : درهای همه ز عهد خالیست الا در تو که لایزالیست . نظامی . || نعتی خدای تعالی را : فرد ازلی به ذوالجلالی حق ابدی
لایزاللغتنامه دهخدالایزال . [ ی َ ] (ع ص مرکب ) (از: لا + یزال ) جاوید. پایدار. دائم . ابدی . سرمدی . بی زوال : بنده چون خداوند خود نباشدنه چیز زوالی چو لایزالی . ناصرخسرو.ولیکن ز
بی مرگیلغتنامه دهخدابی مرگی . [ م َ ] (حامص مرکب ) چگونگی بی مرگ . لایموتی . بقاء. (یادداشت مؤلف ). جاودانی بودن . لایزالی .
جمال الدین کاشیلغتنامه دهخداجمال الدین کاشی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) از اکابر شعرای زمان اباقاخان است . ترجیع لطیفی در جواب سعدی شیرازی دارد که مطلع آن اینست :من مستم و رند و لاابالی و
هرگزیلغتنامه دهخداهرگزی . [ هََ گ ِ ] (ص نسبی ) مرکب از هرگز + یاء نسبت . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). ابدی و لایزالی . (آنندراج ) (برهان ). ابدی . سرمدی . همیشگی . فناناپذیر. (یاددا
ابدیتلغتنامه دهخداابدیت . [ اَ ب َ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) جاودانی . پایندگی . لایزالی . دیرندگی . بی کرانگی در زمان .
لایزاللغتنامه دهخدالایزال . [ ی َ ] (ع ص مرکب ) (از: لا + یزال ) جاوید. پایدار. دائم . ابدی . سرمدی . بی زوال : بنده چون خداوند خود نباشدنه چیز زوالی چو لایزالی . ناصرخسرو.ولیکن ز